از کتاب " کنار رود پیدرا نشستم و گریستم "

ساخت وبلاگ
بدبخت کسی است که از خطر کردن می ترسد..

او هرگز سرخورده نمی شود، ناامید نمی شود و مانند کسی که در جستجوری تحقق رویاهایش زندکی می کند رنج نخواهد کشید.

اما هنگامی که به گذشته نگاه کند (چون ما همیشه به جایی میر سیم ه یه گذشته نگاه کنیم) قلبش به او خواهد گفت: "با معجزه هایی که خداوند د رمسیر تو قرار داده بود چه کردی؟ با استعداد هایی که خداوند در درون تو به ودیعه گذاشته بود چه کردی؟ آنها را دراعماق چاله ای به خاک سپردی چون می ترسیدی که از دستشان بدهی؟ و حالا آنچه برایت باقی مانده اینست: اطمینان به اینکه زندگیت را از دست داده ای.."

بیچاره کسی که این کلمات را از قلبش بشنود. آن وقت به معجزه ایمان خواهد اورد، اما لحظات جادویی حیات او دیگر طی شده اند..!

از کتاب " کنار رود پیدرا نشستم و گریستم " نوشته ی " پابلو کوءیلو"

درون قلب من...
ما را در سایت درون قلب من دنبال می کنید

برچسب : کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم,کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم,نقد کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم,دانلود کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم,دانلود رایگان کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم,خلاصه کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم,دانلود کتاب در کنار رود پیدرا نشستم و گریستم, نویسنده : 5thisisme4 بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 18:12